من عاشق خواهرم هستم
|
|
این داستان که میگم واقعی نیست ولی داره واقعی میشه !
چند روز پیش یه کتاب رمان خوندم که داستان یه خواهر و برادر بود که عاشق هم دیگه میشن ولی از اونجا که خواهر برادرن نمی تونن با هم ازدواج کنن خیلی زندگی بشون سخت میگذره دوری از هم براشون سخته و ... (از فصل اول که بریم فصل 36) بعد از این داستان ها پسره برای کار میره خارج از شهر و مدتی میمونه بعد مدتی که میاد خونه بابا کلی باش دعوا می کنه که چرا رفتی و غیره پسره هم از دوری دختره خیلی ناراحته و بش فشار اومده پدره هم اینطوری اذیتش کرده بود میره تو اتاق خودش و خود کشی می کنه !
آخر داستان مهمه !
که بابا عکس برادر شهیدش رو تو دست داره و میگه دیدی نتونستم از دسته ی گلت نگهداری کنم !!!!!!!!!! دختره هم که اینو میفهمه و می فهمه پسره برادرش نیست و دختر عمو ، پسر عمو هستن و می تونستن با هم ازدواج کنن یه جیق عمیق می کشه و .... !
این همه داستان گفتم که بگم منم عاشق خواهرم شدم !!!!!!!!!!
با این فرق که می دونم چه نسبتی بام داره !
javahermarket
نظرات شما عزیزان:
aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa 
ساعت20:52---26 خرداد 1390
|
پنج شنبه 26 خرداد 1390برچسب:, |
|
|
|